احتیاط و جلوگیری از آسیب
احتیاط و جلوگیری از آسیب چیست؟
بر اساس اصل اخلاقی جلوگیری از آسیب، پژوهشگران در وهله نخست باید از هرگونه آسیب به مشارکتکنندگان جلوگیری کنند. به طور خاص، مشارکتکنندگان در پژوهش باید در طول پژوهش و پسازآن از هر نوع آسیب فیزیکی، روانی، مالی، اجتماعی و کاری محافظت شوند. مثلاً پژوهشهایی که به آسیبهای بدنی به مشارکتکننده منجر شوند، یا عواطف و احساسات مشارکتکننده را جریحهدار کنند، مشکلات روحی/ذهنی به جای بگذارند، موقعیت کاری آنها را به خطر بیاندازند، یا شأن اجتماعی و خانوادگی مشارکتکننده را خدشهدار کنند، ازنظر اخلاقی محکوم هستند.
بااینحال، انجام برخی از پژوهشها بدون احتمال مقداری آسیب ممکن نیستند. ازاینرو، پژوهشگران پیش از شروع پژوهش باید به ارزیابی خطرهای (risk assessment) پژوهشی که میخواهند انجام دهند بپردازند.
ارزیابی خطر در پژوهش
ارزیابی خطر یک آسیب در پژوهش درواقع به معنای ارزیابی امکان بروز آن آسیب هنگام پژوهش یا پس از آن است. در ارزیابی خطر یک آسیب، پژوهشگران باید به سه سؤال پاسخ دهند: احتمال: چقدر آسیب موردنظر محتمل است؟ شدت و دامنه: شدت و دامنه آسیب چقدر خواهد بود؟ دوام: آسیب چقدر دوام خواهد داشت؟ دراینجا شواهدی که پژوهشگران از موارد مشابه گذشته دارند، مشاوره با پژوهشگران مجرب، مشاوره با کمیته اخلاق، و بررسی دقیق طراحی پژوهش میتواند تصویری از میزان احتمال، شدت و دامنه، و دوام آسیب بهدست دهد.
درمواردی که پژوهشگر با سوژههای انسانی (مشارکتکنندگان) سروکار دارد، وی باید هنگام ارزیابی خطرها و تصمیمگیری برای اقدام به پژوهش، ملاحظات زیر را، افزون بر دریافت رضایت آگاهانه (بنگرید به بسته «رضایت آگاهانه»)، درنظر داشته باشد:
- بهطورکلی، احتمال آسیب به مشارکتکنندگان باید حداقلی (minimal) باشد. آسیب حداقلی از نوع آسیبهایی است که افراد معمولاً در زندگی روزمره به شکل عادی تجربه میکنند (مانند سردردهای جزئی، خستگی، و غیره)، و احتمال، شدت، دامنه و دوام آنها بیشتر از آسیبهای روزمره نیست.
- پژوهشهایی که در آنها احتمال آسیبی فراتر از آسیب حداقلی وجود دارد، باید (1) دستاوردهای بسیار مهم و ضروری برای خود مشارکتکننده (مثلاً درمان بیماری جدی وی) یا جامعه (مثلاً ساخت واکسن یک بیماری جدی همهگیر) داشته باشند، (2) راه دیگری برای رسیدن به نتایج پژوهش موردنظر وجود نداشته باشد، و (3) چنین چیزی به تائید کمیته اخلاق رسیده باشد.
- درحالتکلی، دستاوردهای پژوهش باید به شکل قابلتوجهی بر هزینهها و آسیبهای آن بچربد.
- پژوهشگران باید احتمال بروز آسیب در پژوهش را به حداقل برسانند؛ آزمایشها باید به شکلی دقیق و علمی طراحی شوند تا احتمال آسیب غیرضروری به حداقل برسد. طراحیهای ضعیف و فکرنشده، که در آن خطرات احتمالی آزمایش پیشبینینشده است، ازنظر اخلاقی محکوم هستند.
- پژوهشگران باید انتخاب مشارکتکنندگان، و توزیع مزایا و خطرات را باید به شکلی منصفانه و بر مبنای دلایل علمی انجام نه بر اساس عوامل نامرتبط به پژوهش.
گروههای آسیبپذیر
برخی افراد، ازجمله کودکان، سالمندان، افراد کمتوان، افرادی که بیماریهای خاص دارند یا تجربههای سخت داشتهاند، زندانیان، اقلیتها، زنان باردار، افراد بسیار فقیر، بیسواد، افراد مهاجر، و افرادی که با زبان پژوهشگر تکلم نمیکنند، احتمال آسیبپذیری بیشتری دارند. درنتیجه پژوهشگر اولاً باید نسبت به اینکه آیا با یک مشارکتکننده آسیبپذیر مواجه است مطمئن شود، ثانیاً با حساسیتهای اخلاقی بیشتری در مورد مشارکت و نحوه مشارکت آنها تصمیم بگیرد و عمل کند تا احتمال آسیبرسانی به آنها کمینه شود. پژوهشگر در مورد استفاده از گروههای آسیبپذیر باید به هنجارهای زیر توجه داشته باشد:
- پژوهشگر باید بتواند توجیه کند که استفاده از گروههای آسیبپذیر (در مقابل افراد معمولی) برای رسیدن به نتایج پژوهش وی لازم است.
- پژوهشگر باید بتواند نشان دهد که دستاوردهای پژوهش به شکل مستقیم یا غیرمستقیم در بهبود و بهزیستی مشارکتکنندگان آسیبپذیر مؤثر است.
- پژوهشگر در مورد مشارکت کودکان حتماً باید اجازه والدین یا قیم قانونی آنها، و درصورتیکه کودک در مدرسه باشد، اجازه معلم یا مدیر مدرسه، را کسب کند. همچنین غیر از اجازه والدین (یا معلم/مدیر)، موافقت خود کودک (معمولاً کودکان 6 تا 17 سال) نیز لازم است.
- پژوهشگر در مورد مشارکتدادن افراد کمتوان ذهنی باید نخست از کمیته اخلاق پژوهش مجوز بگیرد سپس از نماینده قانونی یا عرفی این افراد رضایت آگاهانه بگیرد.
- برای مشارکتدادن افرادی که دچار نابهنجاریهای روانی/ذهنی، مانند افسردگی شدید، شیزوفرنی و غیره، هستند مجوز کمیته اخلاق لازم است.
- در مورد افراد بیسواد/کمسواد یا آنهایی که با زبان پژوهشگر صحبت نمیکنند باید از مترجم یا فرد معتمدِ مشارکتکننده استفاده کند.
- پژوهشگر نباید زنان باردار و کودکان را در پژوهشهایی درگیر کند که سلامت مادر/جنین، و کودک به خطر بیفتد، مگر اینکه پژوهش برای درمان خود مادر/جنین یا کودک اهمیت ویژهای داشته باشد. در این مورد خاص مجوز کمیته اخلاق لازم است.
- در مواردی که مشارکتکنندگان (به حکم قانون، قرارداد، کار و غیره) تحت سلطه یا اقتدار پژوهشگر هستند، پژوهشگر باید نخست مجوز کمیته اخلاق را کسب کند. بنابراین برای استفاده زندانبان از زندانیان، استاد از شاگردانش، کارفرما از کارگران و کارمندانش، فرماندهان از سربازان و نظامیان تحت فرمان خود، در پژوهش، مجوز کمیته اخلاق لازم است.
- در کار با مشارکتکنندههایی که حساسیتهای فرهنگی و دینی خاصی دارند (بهویژه در پژوهشهای میدانی) پژوهشگر باید حداکثر دقت و احتیاط را در گفتار و رفتار بکار گیرد؛ چراکه این بیتوجهی میتواند آسیبزا باشد. این کار مستلزم پیشآگاهی پژوهشگر از بافت فرهنگی-اجتماعی افرادی است که میخواهد از مشارکت آنها کمک بگیرد.
ملاحظات مربوط به فریب در پژوهش
پژوهشگران باید از هر نوع اعمال فریبنده و دادن اطلاعات نادرست به مشارکتکنندگان پرهیز کنند، چراکه این کار نهتنها حق رضایت آگاهانه آنها را نقض میکند بلکه احتمالاً به آنها آسیب میزند. بااینحال، گاهی تحت شرایطی خاص، پژوهشگر ناچار است که به اطلاعات فریبنده متوسل شود تا بتواند از اعتبار دادههایی که از مشارکتکنندگان کسب میکند مطمئن شود. این کار صرفاً تحت شرایط زیر و با تائید کمیته اخلاق مجاز است:
- دادن اطلاعات درست، یا افشای کامل اهداف و ماهیت پژوهش، نتایج پژوهش را منحرف کند.
- هیچ بدیل دیگری برای رسیدن به نتایج پژوهش بدون استفاده از اطلاعات دروغین و فریبنده وجود نداشته باشد.
- اطلاعات فریبنده، تأثیری در تمایل مشارکتکننده به مشارکت نداشته باشد. بهعبارتیدیگر، اگر پژوهشگر اطلاعات درست را نیز میداد تفاوتی در تمایل مشارکتکننده به مشارکت یا عدم مشارکت ایجاد نمیشد. این یعنی اینکه اطلاعات فریبنده صرفاً باید برای تأمین اعتبار دادهها باشند نه دورزدن رضایت آگاهانه و تحمیل پژوهش به مشارکتکننده. تشخیص چنین چیزی در اختیار کمیته اخلاق موسسه خواهد بود.
- آسیب جدیای متوجه مشارکتکنندهها نباشد. به طور خاص باید دلایل خوبی وجود داشته باشد که اطلاعات فریبنده روی کیفیت زندگی مشارکتکننده تأثیر منفی و مخربی نخواهد گذاشت.
- در صورت امکان، به نحوی در برگه رضایت آگاهانه گنجانده شود که به دلایل علمی، برخی از اطلاعات راجع به چیستی، اهداف و فرایند پژوهش ممکن است به شکلی کامل یا بهدرستی بیان نشده باشد. اطلاعات کامل و صحیح در پایان پژوهش در اختیار مشارکتکننده قرار میگیرد.
- در اولین فرصت پس از پایان پژوهش یا پایان مشارکت مشارکتکننده، پژوهشگر باید اطلاعات صحیح را در اختیار مشارکتکننده قرار دهد و دلایل دادن اطلاعات فریبنده یا پنهانکاری را توضیح دهد. همچنین به وی یادآور شود که این حق را دارد که دادههایش را از این پژوهش کلاً خارج کند. بهعبارتیدیگر، درصورتیکه مشارکتکننده پس از افشای اطلاعات صحیح مایل نباشد که از دادههایش استفاده شود، پژوهشگر مجاز به استفاده از آنها نیست.
- پس از افشای اطلاعات درست در مورد ماهیت و اهداف پژوهش، پژوهشگر باید دستکم تا مدتی جویای احوال مشارکتکننده شود تا مطمئن شود که اعمال فریبنده هنگام پژوهش تأثیری منفی روی کیفیت زندگی وی نگذاشته است و درصورتیکه لازم باشد پژوهشگر باید دست به اقدامات جبرانی بزند.
مشارکتدادن حیوانات
اصل آسیبنرساندن غیر از انسانها متوجه حیوانات نیز هست. پژوهشگر با رعایت چهار شرط میتواند از حیوانات در آزمایشهایی که احتمال آسیبرساندن به آنها وجود دارد استفاده کند:
- نتایج پژوهش به شکل قابلتوجهی بر هزینهها و آسیبهای احتمالی ناشی از آن بچربد؛
- بدیل عملی دیگری (یعنی بدیلی که از حیوانات زنده استفاده نکند) برای رسیدن به نتایج موردنظر پژوهش وجود نداشته باشد؛
- از آسیب و رنج غیرضروری به حیوانات اجتناب شود؛ این شرط هم شامل شدت غیرضروری آسیب به حیوانات هست هم تعداد حیوانات. اگر میتوان یک آزمایش را با آسیب کمتری به حیوانات انجام داد، تحمیل آسیب بیشتر اخلاقاً محکوم است. همچنین اگر بتوان یک یا چند آزمایش را با شمار کمتری حیوان انجام داد، نباید از حیوانات بیشتری استفاده کرد؛
- از حیوانات نباید برای دستیابی به یافتههایی که در ادبیات علمی وجود دارند استفاده کرد، مگر اینکه دلایل خوبی برای تکرار این نوع آزمایشها وجود داشته باشد. در این مورد کمیته اخلاق موسسه میتواند یک مرجع تصمیمگیر باشد.
محیطزیست، و اماکن و اشیای تاریخی و مقدس
پژوهشگران نباید به محیطزیست آسیب بزنند. بااینحال چون گاهی احتمال بروز این آسیبها برای دستیافتن به برخی نتایج مهم اجتنابناپذیر است پژوهشگران برای انجام پژوهشهایی که در آنها احتمال آسیب به محیطزیست وجود دارد باید به شروط خاصی توجه داشته باشند:
- دستاوردهای پژوهش باید به شکل قابلتوجهی بر هزینهها و آسیبهای آن بچربد.
- آسیبها باید اجتنابناپذیر باشند و بدیلی دیگری برای رسیدن به نتایج در کار نباشد.
- آسیبها باید تا جای ممکن کمینه شوند.
- آسیبی متوجه افراد انسانی و حیواناتی که در آن محیط یا بیرون از آن زندگی میکنند نشود. در صورت احتمال آسیب به انسانها و حیوانات باید شروط و هنجارهای مرتبط به آنها نیز درنظر گرفته شوند (بنگرید به مباحث فوق).
در مورد اماکن و اشیای تاریخی و مقدس، با توجه به اینکه پدیدههایی منحصربهفرد، تکرارناپذیر و حساس هستند، هرگونه آسیب به آنها غیرقابلتوجیه است. آسیب به اماکن و اشیای تاریخی به معنای آسیب به میراث فرهنگی و تاریخی منحصربهفردِ یک ملت، قوم، یا گروه خاصی است. همچنین آسیب به اماکن و اشیای مقدس به معنای بیاحترامی به باورها و جریحهدار کردن احساسات افراد و گروههایی خاص است. بر این اساس، در پژوهشهایی که پژوهشگر به نحوی با این نوع اماکن و اشیا درگیر میشود باید حداکثر احتیاط را به خرج دهد و پیشآگاهیهای لازم را بهدست آورد.
چرا بیاحتیاطی و عدم ارزیابی خطرها در پژوهش غیراخلاقی است؟
اصل جلوگیری از آسیب، یکی از اصول مهم اخلاق پژوهش و اخلاق بهطورکلی است. چنانکه موارد تاریخی زیر نشان میدهند بیاحتیاطی، به طور خاص بیاحتیاطی در طراحی پژوهش و ارزیابی خطرها، احتمال بروز آسیبهای غیرضروری را افزایش میدهد درنتیجه اصل اخلاقی جلوگیری از آسیب را نقض میکند.
غیر از اصل جلوگیری از آسیب، اصل ارزش اجتماعی/سودرسانی، نیز در ارزیایی خطرها اهمیت مییابد؛ چراکه این اصل نیز ممکن است در معرض نقضشدن قرار بگیرد. بر اساس اصل ارزش اجتماعی/سودرسانی پژوهشگران باید منابع مالی، زمانی، امکانات و سوژههای انسانی و حیوانی را درگیر پژوهشهایی کنند که دستاوردهای آن برای افراد و جامعه ارزشمند و مفید باشد. گاهی ارزشمندبودن این دستاوردها برای ارزیابی اخلاقی برخی پژوهشها ضروری هستند؛ در مواردی که سودرسانی جز با احتمال مقداری آسیب ممکن نیست، باید دلایل بسیار خوبی (ازجمله ارزش بالای دستاوردهای پژوهش برای جامعه و افراد) برای مجازدانستن آسیب وجود داشته باشد.
همچنین پژوهشگر باید در تصمیمهای مربوط به استفاده از فریب در پژوهش، و توزیع سود و خطرها میان مشارکتکنندگان بسیار احتیاط کند؛ استفاده از فریب بهطورکلی ناپذیرفتنی است (این کار ناقض اصل صداقت است و ممکن است آسیبزا باشد و اعتماد مشارکتکنندگان به پژوهش و پژوهشگر را خدشهدار کند) مگر اینکه، چنانکه گفتیم، دلایل بسیار خوبی به سود خود داشته باشد. همچنین پژوهشگر باید در توزیع سودها و خطرها میان مشارکتکنندگان منصفانه و غیرسوگیر عمل کند؛ رواداشتن خطر به شکلی عامدانه و ناموجه به افراد یا گروههایی خاص ازنظر اخلاقی محکوم است.
چند مورد تاریخی از بیاحتیاطی و آسیبرسانی در پژوهش
- مورد آزمایش لکنت زبان: وندل جانسون (Wendell Johnson) روانشناس دانشگاه آیووا بر این باور بود که عوامل محیطی ازجمله نحوه برخورد با کودکان در کاهش یا تشدید لکنت زبان آنها تأثیر دارد. برای تائید این فرضیه وی در سال 1939 آزمایشی را ترتیب داد که از آن بهعنوان یکی از وحشتناکترین آزمایشهای علمی یاد میشود. وی دو گروه آزمودنی را از یک یتیمخانه انتخاب کرد که هر گروه هم دارای کودکانی بود که لکنت زبان داشتند و هم کودکانی که هیچ مشکل کلامی نداشتند. جانسون و همکارانش یا این دو گروه به دو شیوه کاملاً متفاوت برخورد کردند. آنها گروه اول را مدام تشویق میکردند، از آنها پشتیبانی میکردند، و مشکلات کلامی کودکانی را که لکنت زبان داشتند کوچک و بیاهمیت جلوه میدادند یا منکر این مشکلات میشدند. اما گروه دوم مدام تحقیر و مسخره میشد، مشکلات زبانی افرادی که لکنت داشتند بسیار بزرگ جلوه داده میشد و حتی به کودکانی که در گروه هیچ مشکلی نداشتند مشکلات زبانی نسبت داده میشد. این آزمایش برای شش ماه ادامه پیدا کرد. درنهایت نتیجه این شد که مشکلات زبانی گروه دوم بدتر شده است و حتی کودکانی که قبلاً هیچ مشکل زبانی/روحی نداشتند دچار مشکلاتی شدهاند. این آزمایش روی برخی از کودکان تأثیرات دیرپا یا حتی همیشگی گذاشت. (1)
- مورد واحد 731: در جنگ جهانی دوم، ارتش امپراتوری ژاپن به دنبال ساختن سلاحهای میکروبی بود. گروهی از پژوهشگران در واحد 731 ارتش، تحت فرمان ژنرال دکتر شیرو ایشی (Shiro Ishii)، در حال انجام آزمایشهایی برای تعیین میزان اثربخشی گونههایی از این نوع سلاحها بودند. واحد 731 در شهر هاربین در شمال شرقی چین که در سالهای 1934 تا 1945 تحت اشغال امپراتوری ژاپن بود قرار داشت؛ بنابراین ازنظر کسانی چون ایشی بهترین موقعیت برای آزمایش این سلاحها روی دشمنان ژاپن فراهم بود. واحد 731 با اعمال زور از حدود 3000 هزار مرد، زن، و کودک عمدتاً چینی برای امتحان این اثربخشیها استفاده مستقیم کردند. همچنین این واحد با آزمایش بمبهای میکروبی در روستاها و مناطق مسکونی حدود 250000هزار نفر را آلوده و مسموم کرد که در نتیجه آن بسیاری از غیرنظامیان جانشان را از دست دادند. (2)
- مورد گودال ناامیدی: هری هارلو (Harry Harlow) و گروهی دیگر از پژوهشگران در دهه 50 میلادی علاقهمند بودند نشان دهند که نیاز نوزاد به مادر فقط تأمین غذا و آغوش گرم نیست بلکه نوعی دلبستگی یا عشق مادرانه هم هست که نوزاد در غیاب مادر از آن محروم میشود و درنتیجه در سالهای بعد دچار اختلالهای رفتاری و روانی میگردد. برای آزمون این فرضیه، آنها تعدادی میمون رزوس تازهمتولدشده را به محض تولد از مادرشان جدا کردند و در قفسهایی، که گودال ناامیدی نام نهاده بودند، محبوس و منزوی کردند. برخی از میمونها برای چند هفته، برخی برای چندماه و برخی برای یک سال در انزوای مطلق بودند و از طریق دستگاههایی میتوانستند تغذیه کنند و زنده بمانند. برای جلوگیری از شکلگیری هر نوع دلبستگی میمونها حتی قادر به دیدن پژوهشگران نیز نبودند. هارلو و همکارانش مشاهده کردند که میمونهای منزویشده پس از بیرونآمدن از قفسها، نابهنجاری رفتاری شدیدی از خود نشان میدهند؛ برخی از آنها در محیط بیرون و در میان میمونهای معمولی، جنبوجوش و حرکتی نداشتند، از جایی بالا نمیرفتند، واکنشی برای دفاع از خود نداشتند، دنبال غذا نمیگشتند و حتی از گرسنگی میمردند، برخی نیز همچون بیماران روانی به هوا چنگ میانداختند و از ترس به خود میلرزیدند. (3)
- Goldfarb Robert (ed.). 2005. Ethics: A Case Study From Fluency. Plural Publishing.
- Barenblatt, Daniel. 2004. A Plague upon Humanity: The Hidden History of Japan's Biological Warfare Program. Harper Perennia.
- Blum, Deborah. 1994. The Monkey Wars. Oxford University Press.
برای مطالعه بیشتر در مورد بیاحتیاطی و آسیبرسانی در پژوهش
- Shamoo Adil E. and David B. Resnik. 2009. Responsible Conduct of Research. Second edition. Oxford University Press.
- Resnik, David. 2018. The Ethics of Research with Human Subjects: Protecting People, Advancing Science, Promoting Trust. Springer.
- Gordon B.G. 2020. Vulnerability in Research: Basic Ethical Concepts and General Approach to Review. Ochsner J 20(1):34-38.