تعارض منافع

تعداد بازدید:۳
تعارض منافع چیست؟

تعارض منافع (conflict of interest) موقعیتی است که در آن منافع و علایق شخصیِ (مالی، کاری، سیاسی، نژادی و غیره) پژوهشگر ممکن است داوری و وظایف علمی وی و درنتیجه عینیت علمی را تحت تأثیر قرار دهد. برای شکل‌گیری موقعیت تعارض منافع لزومی ندارد حتماً منافع شخصی روی داوری علمی تأثیر گذاشته باشد (تعارض منافع بالفعل) بلکه همین‌که چنین احتمالی وجود داشته باشد (تعارض منافع بالقوه) یا در ظاهر چنین به‌نظر برسد که چنین تأثیری وجود دارد (تعارض منافع از نگاه شخص بیرونی) موقعیت تعارض منافع شکل گرفته است. نکته قابل توجه این است که تعارض منافع به‌خودی‌خود یک بدرفتاری نیست بلکه موقعیتی است که احتمال بدرفتاری در آن افزایش می‌یابد.

موقعیت تعارض منافع می‌تواند در تمام مراحل پژوهش، و همچنین فعالیت‌هایی چون داوری و راهنمایی پژوهش (توسط داوران مقالات/کتاب‌ها و استادان راهنما و مشاور) رخ دهد. برخی موقعیت‌های تعارض منافع به‌احتمال بسیار زیاد داوری علمی فرد را منحرف می‌کنند و پژوهشگران باید از آن‌ها اجتناب کنند ازجمله:

  1. مؤلف یک مقاله، داورانی را برای داوری مقاله خود به سردبیر یک مجله که از رویه داوری ناشناس(blind peer-review) پیروی می‌کند معرفی کرده و سپس داوران را از این موضوع آگاه می‌کند؛
  2. یک دانشجو استاد راهنمایش را به‌عنوان داور مقاله مستخرج از رساله/پایان‌نامه معرفی می‌کند.
  3. یک پژوهشگر هم‌زمان به دو شرکت رقیب هم مشاوره می‌دهد یا در آن‌ها کار پژوهشی می‌کند.
  4. یک مؤلف، داوران جعلی برای داوری مقاله خود معرفی می‌کند.
  5. یک داور از نویسندگان مقاله‌ای که در حال داوری آن است می‌خواهد که به آثار وی ارجاع دهند بدون این‌که ازنظر علمی نیازی به این استنادها وجود داشته باشد.

اما موقعیت‌های تعارض منافع دیگری هستند که اجتناب از آن‌ها لازم نیست بلکه باید تعارض منافع بالفعل/بالقوه را در آن‌ها مدیریت کرد، مثلاً:

  1. یک پژوهشگر، مقاله‌ای را در تأیید محصولات شرکتی می‌نویسد که در استخدام آن شرکت است یا توسط آن تأمین مالی شده است. یا وی، مقاله‌ای را در رد محصولات شرکتی می‌نویسد که رقیب شرکتی است که وی در استخدام آن است یا توسط آن تأمین مالی شده است.
  2. یک پژوهشگر مقاله‌ای را به مجله‌ای ارسال می‌کند که با سردبیر آن دوست است.

روشن است که هر تعارض منافعی لزوماً به سوگیری و انحراف از معیارهای پژوهشی و اخلاقی نمی‌انجامد. به‌عنوان یک راهنمای عملی کلی، پژوهشگران اولاً نباید وارد موقعیت‌های دسته نخست شوند. ثانیاً ازآنجاکه گاهی درگیرشدن در موقعیت‌های دسته دوم گریز‌ناپذیر است پژوهشگران باید دو راهبرد را در پیش بگیرند:

راهبرد مدیریت تعارض منافع: مدیریت تعارض منافع به این معناست که افراد به‌نحوی رفتار کنند تا موقعیت تعارض منافع اثر سویی روی کار علمی‌شان نداشته باشد یا این اثر به حداقل برسد. مثلاً پژوهشگران تاجایی‌که می‌توانند نسبت به تأثیر موقعیت تعارض منافع حساس باشند و نتایج کار خود را در معرض نقد و بررسی همکاران و پژوهشگران مستقل قرار دهند. یا سردبیران باید تصمیم‌گیری در مورد مقالاتی را که با مؤلفان آن‌ها ارتباط کاری، مالی، دوستانه و غیره دارند به افراد دیگری واگذار کنند.

راهبرد افشای تعارض منافع: پژوهشگران حتماً تعارض منافع مالی یا غیرمالی را افشا کنند و آن را به اطلاع سردبیر برسانند. افشای تعارض منافع بر اساس اصول اخلاق پژوهش ازجمله صداقت و شفافیت همیشه ضروری است.

توجه کنیم:
  1. عدم افشای تعارض منافع،‌ چه تعارض منافع مالی چه غیرمالی، یک بدرفتاری پژوهشی محسوب می‌شود. به‌طور خاص پژوهشگر باید نام افراد، شرکت‌ها، موسسه‌ها یا سازمان‌هایی را که پژوهش وی را تأمین مالی کرده‌اند افشا کند. این یعنی اینکه افشا باید به شکل درست صورت بگیرد. اشاره‌های کلی و مبهم (مثلاً: این پژوهش توسط چند نهاد تأمین مالی شده است) نمی‌تواند مصداقی از افشای صحیح تعارض منافع باشد.
  2. پژوهشگران نباید هیچ تعهدی مبنی بر عدم افشای تعارض منافع به مؤسسه‌های تأمین‌کننده مالی یا دیگر ارگان‌ها بدهند.
  3. پژوهشگران نباید بخشی از داده‌های به‌دست‌آمده را تحت تأثیر موقعیت تعارض منافع حذف کنند. این کار دستکاری داده محسوب می‌شود (بنگرید به بسته «داده‌سازی و دستکاری داده»).
  4. چنانچه نتایج یک پژوهش برای جامعه حیاتی و حساس است (مثلاً نشان‌دادن زیان‌باربودن مصرف یک دارو)، پژوهشگر نباید از انتشار آن به خاطر درگیرشدن در موقعیت تعارض منافع، اجتناب کند.
  5. پژوهشگران نباید اجازه دهند که «علاقه به انتشار» روی نگارش علمی آن‌ها اثر مخرب بگذارد. مثلاً پژوهشگران، بر اساس اصل اخلاقی شفافیت، باید محدودیت‌های پژوهش خود را بیان کنند. بیان نکردن این محدودیت‌ها با این گمان نادرست که این کار روی پذیرش و انتشار نوشته‌شان، اثر منفی دارد مصداقی از تأثیر تعارض منافع می‌تواند باشد. همچنین بازی با استنادها (بنگرید به بسته «بازی با استنادها») می‌تواند مصداقی از تأثیر مخرب تعارض منافع تعبیر شود.
  6. افشای تعارض منافع باید در نسخه‌های پیش‌انتشار (preprint) که در پلت‌فرم‌ها، وب‌سایت‌ها یا شبکه‌های اجتماعی منتشر می‌شوند نیز انجام شود.
  7. پژوهشگران نباید فکر کنند که افشای تعارض منافع، روی روند بررسی مقاله‌/کتاب آن‌ها اثر منفی دارد، چراکه وجود تعارض منافع لزوماً به‌معنای انجام بدرفتاری پژوهشی نیست.

مسائل اخلاقی تعارض منافع کدام‌اند؟

تعارض منافع مستقیماً با اصول اخلاقی‌ای چون «جلوگیری از آسیب»، «استقلال علمی» و «شفافیت» در ارتباط است. اصل جلوگیری از آسیب ایجاب می‌کند که از موقعیت‌هایی که احتمال آسیب به دیگران و جامعه علمی بالا می‌رود (ازجمله موقعیت‌های تعارض منافع) بپرهیزیم. اصل استقلال علمی می‌گوید که پژوهشگران باید کار خود را مطابق بهترین استانداردها و روش‌های حوزه کاری خود پیش ببرند نه بر اساس تمایلات، علایق و منافع غیرعلمی. این یعنی اینکه آن‌ها نباید اجازه دهند که موقعیت تعارض منافع داوری و تشخیص علمی آن‌ها را منحرف کند. درنهایت، اصل شفافیت می‌گوید که پژوهشگران باید اطلاعات لازم برای ارزیابی کار خود را با افراد مربوطه در میان بگذارند. افشای تعارض منافع یکی از این نوع اطلاعات است.

بنابراین ما به‌عنوان پژوهشگر، در مورد تعارض منافع، به‌طورکلی سه وظیفه اخلاقی داریم:

  1. تا جای ممکن از موقعیت‌های تعارض منافع دوری می‌کنیم (اصل احتیاط).
  2. در مواردی که تعارض منافع گریزناپذیر است، آن را مدیریت می‌کنیم تا آسیبی به داوری علمی ما نرسد (اصل استقلال علمی).
  3. حتماً تعارض منافع‌ بالفعل و بالقوه را، به شکل مقتضی، افشا می‌کنیم (اصل شفافیت).

چند مورد تاریخی تعارض منافع
  • مورد صنعت تنباکو و پیتر لی: در نیمه دوم قرن بیستم تاکِشی هیرایاما (Takeshi Hirayama)، پژوهشگر ژاپنی، پس از مطالعه‌ای روی 200 زن ژاپنی، در مقاله‌ای که در 1981 منتشر کرد نشان داد که خطر بروز سرطان ریه در زنان غیرسیگاری‌ای‌ که در معرض دود سیگار همسر سیگاریشان هستند بیشتر از زنانی غیرسیگاری است که در معرض دود سیگار نیستند. این مقاله بسیار اثرگذار بود. توجه اذهان عمومی به این یافته علمی صنعت تنباکو را در وضعیتی مخاطره‌آمیز قرار می‌داد. تولیدکنندگان سیگار نگران این بودند که ارتباط میان بازدم دود سیگار و سرطان افراد نزدیک به سیگاری‌ها، فروش و آینده محصول آن‌ها را به خطر بیاندازد. مدیران چند شرکت تنباکو ازجمله شرکت فیلپس موریس و شرکت بریتیش امریکن تاباکو (BAT) به این نتیجه رسیدند که انکار مستقیم این یافته علمی یا تبلیغ علیه آن ممکن است به زیان این صنعت تمام شود چراکه مردم به علم باور دارند. راه بهتر این است که چند پژوهشگر، به‌ویژه ژاپنی، استخدام کنیم تا این یافته «ژاپنی» را زیر سؤال ببرند. آن‌های مرکزی پژوهشی برای پژوهش درباره آثار دود سیگار در فضای دربسته تأسیس کردند و شروع به دریافت پیشنهاده از سوی پژوهشگران کردند با این امید که نتایج هیرایاما را زیر سؤال ببرند. یکی از مشاوران قدیمی شرکت بریتیش امریکن تاباکو به نام پیتر لی (P. Lee) مسئول داوری پیشنهاده‌ای می‌شود که دو پژوهشگر ژاپنی قرار بود در کار پژوهشی آن را انجام دهند. یکی از این پژوهشگران به نام ایجی یانو (Eiji Yano) که بعداً مسئول اصلی گرداوری داده‌ها در این پژوهش بود بعداً پیتر لی را متهم به تقلب علمی گسترده کرد. اولین بدرفتاری لی این بود که وی بدون آگاهی پژوهشگران اصلی این پژوهش از برخی از داده‌های آن‌ها استفاده می‌کند و مقاله‌ای را به‌تنهایی برای داوری می‌فرستند و در 1995 به نام خودش منتشر می‌کند. بدرفتاری دوم، که گمان تأثیر مخرب تعارض منافع را برجسته می‌کند، این بود که وی بسیاری از داده‌های مهم به‌دست‌آمده توسط یانو را که در تضاد با منافع صنعت تنباکو بود حذف کرد و برخی را نیز به شکلی نادرستی بیان کرد. مثلاً وی در این مقاله ادعا می‌کند که گروه‌بندی زنان غیرسیگاری و سیگاری توسط هیرایاما معتبر نیست و متأثر از بافت فرهنگی ژاپن است؛ چراکه در ژاپن بسیاری از زنان سیگاری به علل فرهنگی خود را غیرسیگاری معرفی می‌کنند. این ادعا در فرایند پژوهش توسط خود یانو رد شده بود. (1 و 2)
  • مورد خوزه باسلگا: خوزه باسلگا (José Baselga) پزشک و پژوهشگر برجسته اسپانیایی حوزه سرطان‌شناسی است. وی رئیس پیشین انجمن سرطان‌شناسی آمریکا، و یکی از مسئولین اصلی مرکز سرطان مموریال اسلون کترینگ ( Memorial Sloan Kettering Cancer Center) و چندین موسسه دیگر بوده است. وی همچنین سردبیری چندین مجله معتبر در حوزه سرطان‌شناسی را بر عهده داشته است. اعتبار جهانی باسلگا هنگامی خدشه‌دار شد که معلوم شد وی برای چندین سال بدون افشای تعارض منافع مقاله منتشر کرده است. در سال 2018 تارنمای پاپ‌پابلیکا (Pubpublica) و نیویورک‌تایمز گزارشی را منتشر کردند و ادعا کردند که باسلگا چند میلیون دلار از شرکت‌های داروسازی، به‌ویژه شرکت چندملیتی روش (Roche)، و دیگر موسسه‌ها پول دریافت کرده‌ است بدون اینکه در انتشار مقالات به این تأمین مالی اشاره‌ای بکند، این در حالی است که برخی از این مقالات در تائید داروهایی بوده‌اند که این شرکت‌ها تولید کرده‌اند. با این افشا نظر جامعه علمی سرطان‌شناسی به این بدرفتاری جلب شد و بسیاری عدم پیروی رئیس پیشین انجمن سرطان‌شناسی آمریکا از قواعد اخلاقی خود این انجمن را فاجعه‌بار خواندند. باسلگا عدم افشای تعارض منافع را غیرعامدانه خواند. بااین‌حال فشار جامعه علمی وی را ناچار کرد که از سمت خود در مرکز سرطان مموریال اسلون کترینگ استعفا دهد. (3)
  • مؤسسه‌های داروسازی یا تأمین‌کننده دستگاه و ابزارهای پزشکی انتفاعی معمولاً با این هدف از پژوهش‌ها حمایت مالی می‌کنند که محصولات آن‌ها تائید علمی بگیرد. برخی مطالعات روی این پژوهش‌ها آمارهای جالب‌توجهی را بیان کرده‌اند که گمان تأثیر مخرب تعارض منافع را در برخی از پژوهش‌ها تقویت می‌کنند. ریدکر و تورز (Ridker and Torres) نشان می‌دهند که میان نوع سازمان تأمین‌کننده مالی پژوهش، و نتایج پژوهش ارتباط معناداری وجود دارد. آن‌ها 303 پژوهش آزمایشگاهی را که به دست‌کم یک سازمان تأمین‌کننده مالی اشاره کرده بودند بررسی کردند؛ این پژوهش‌ها برای تشخیص اینکه از میان چند درمان یا دستگاه کدام برای علاج بیماری‌های قلبی‌عروقی کاراترست طراحی شده‌ بودند. از میان 104 آزمایشی که سازمان تأمین‌کننده مالی‌شان غیرانتفاعی بود 49درصد از کارایی بهتر یک درمان جدید در برابر درمان‌های متعارف دفاع کرده بودند درحالی 51 درصد خلاف آن را نشان داده بودند. درمقابل، از 137 آزمایشی که سازمان تأمین‌کننده مالی‌شان انتفاعی بود 67درصد از درمانی جدید دربرابر درمان‌های متعارف دفاع کرده بودند. همچنین از 62 آزمایشی که به شکل مشترک توسط سازمان‌های انتفاعی و غیرانتفاعی تأمین مالی شده بود حدود 56درصد از درمانی جدید دفاع کرده بودند. درمورد دستگاه‌ها آمارها جالب‌تر بود؛ 39 آزمایش که به شکل تصادفی انتخاب شده بودند به ارزیابی دستگاه‌های جدید پرداخته بودند؛ ازاین میان، 82درصد از آزمایش‌هایی که حامی مالیشان سازمانی انتفاعی بود از دستگاهی جدید در برابر دستگاه‌های متعارف دفاع کرده بودند (4)
  1. Hong, M.K. And L.A. Bero. 2002. How the tobacco industry responded to an influential study of the health effects of secondhand smoke. BMJ 325:1413-6.
  2. Yano, E. 2005. Japanese spousal smoking study revisited: how a tobacco industry funded paper reached erroneous conclusions. Tob Control 14(22).
  3. Ornstein, C, K. Thomas. 2018. Top Cancer Researcher Fails to Disclose Corporate Financial Ties in Major Research Journals. The New York Times. Available at: Click Here. (Accessed September 8, 2023).
  4. Ridker P.M., and J. Torres. 2006. Reported Outcomes in Major Cardiovascular Clinical Trials Funded by For-Profit and Not-for-Profit Organizations: 2000-2005. JAMA. 295(19):2270-2274.

برای مطالعه بیشتر در مورد تعارض منافع
  1. Resnik, D. 2007. The Price of Truth: How Money Affects the Norms of Science. New York: Oxford University Press.
  2. Resnik, D., and Shamoo, A.E. 2002. Conflict of Interest and the University. Accountability in Research 9: 45-64.
  3. Oreskes N, and E. Conway. 2010. Merchants of Doubt: How a Handful of Scientists Obscured the Truth on Issues From Tobacco Smoke to Global Warming. NewYork, NY: Bloomsbury Press.
آخرین ویرایش۱۶ مهر ۱۴۰۴